یاس سرخس به یاد دوست عزیزم...... |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:جنگ نرم , :: 16:7 :: نويسنده : مهدی ریحانی
كالبدشكافی روشها؛ از فریب تا سبك زندگی
ادامه مطلب ... دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:حقوق بشر , :: 16:3 :: نويسنده : مهدی ریحانی
«حقوق بشر» يکي از واژگان و مفاهيم مسخ شده در پروژه دموکراتيزاسيون است. مفهومي که ابتدا در بستر سياسي متولد شد و ديري نپاييد که با هياهوي پرطمطراق حقوق، به ابزار فريب و سلطه بدل شد. نگاهي به انگيزهها و اهداف بنيانگذاران اوليه اين واژه و شرايط تاريخي – سياسي آن برهه، به تنهايي براي درک ماهيت اين مفهوم کافي است. ادامه مطلب ... دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:سایتهای جاسوسی , :: 15:58 :: نويسنده : مهدی ریحانی
در پي انهدام شبكههاي جاسوسي و سازمان يافته جنگ سايبري آمريكا، پاسداران حريم ولايت در تكميل نمايش اقتدار خويش، تعداد 29 سايت متعلق به شبكه جاسوسي مذكور را كه با پوشش دروغين فعالين حقوق بشر فعاليت ميكردند منهدم كردند. دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:قند خون , :: 15:40 :: نويسنده : مهدی ریحانی
اگر ناگهان به شما بگويند که مبتلا به ديابت هستيد ممکن است دچار واهمه و سردرگمي شويد. اگر چه اين دلواپسي گذراست و در ابتداي کشف يک بيماري در هر فردي طبيعي است اما در خصوص ديابت، واقعيت اين است که با رعايت چند نکته ساده ميتوان تا حدود زيادي قندخون را کنترل کرد. ادامه مطلب ... یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:رباط شرف سرخس موزه آجر کاری ایران , :: 20:41 :: نويسنده : مهدی ریحانی
در جاده مشهد ـ سرخس حرکت می کنیم؛ در مسیر جاده ابریشم و در راه قدیم نیشابور به مرو می رویم تا آثار گذشتگان را بازیابیم. به یاد زمانی که جاده خراسان اهمیت بسیار داشت، در ذهن خود به دنبال ردپای کاروان شترانی می گردیم که بار ابریشم و باروت داشتند؛ شاید هم ادویه و رنگ در کنار سفالینه و فلز. به یاد تحقیق سیدمحسن حسینی می افتم؛ جزوه ای درباره «رباط شرف» که انگیزه اصلی این سفر را پدید آورد: دیدار از مهم ترین کاروانسرای جاده ابریشم در خراسان. از پله های اتوبوس که پایین می رویم، چشم هایمان از تابش آفتاب بهاری در دشت های گرم سرخس بسته می شود و گرمای زمین تف دیده به صورتمان می خورد. دشت سرخس، زمستان های بسیار سرد و تابستان های آتشین دارد. بی شک کاروانیان هم به مانند ما از دیدن کاروانسرایی با سایه سارهای خنک احساس شوق و وجد می کردند؛ از دیدن کاروانسرا یا رباط شرف! ادامه مطلب ... یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:مقام معلم , :: 19:30 :: نويسنده : مهدی ریحانی
مقام معلماى تو مرا نادره آموزگار، افسر زرین به سر روزگار،روشنى جان من از جان توست خنده من از لب خندان توست. معلمى سوختن است، سوختنى كه مىسوزد ولى نمىسوزاند، هدایت مىكند و گمراه نمىسازد، آتش درونش برد است و سلام،و دود او همچون عود،و رایحهاش جهانگیر. معلم چراغ هدایت و كشتى نجات است. معلم راهنماى خوبىها و نیكىها و هدایتگر و بیدار كننده است. معلمى، همانگونه كه معلم پیر انقلاب رحمه الله فرموده، شغل انبیاست وامت سرگردان را از وادى جهل و ضلالت به سر منزل هدایت و سعادت و از دریاى پر تلاطم فساد و انحراف به ساحل امیدبخش نجات و نیكبختى مىرساند. سرنوشت جوامع بشرى مرهون سعى و تلاش آموزگاران و معلمان است. معلم بود كه معاویه پسر یزید بن معاویه را آن چنان تربیت كرد كه به یكباره راه و رسم غلط و ظالمانه پدرش را كنار گذاشت و در سلك عابدان و زاهدان و هدایت یافتگان درآمد. همین معلمان بودند كه مصلحان بزرگى چون امام خمینى (ره)، شهید مطهرى(ره)و شهید بهشتى(ره) به جامعه تقدیم كردند؛بزرگانى كه هر كدام منشا خیرات و بركاتى براى مسلمانان شدند. در قدرت و توان هیچ كس نیست كه مقام و ارزش معلم را برشمارد. چنان كه هیچ كس را یاراى آن نیست كه فعل ایزد بستاید و یا نقش عظیم رسولان الهى را بر كاغذ بنشاند. از اینرو، خداوند متعال نسبت به شأن و مقام عالم و متعلم عنایت خاصى مبذول داشته و آنان را بر سایر طبقات ممتاز ساخته است. او به شخصیت آنان ارج نهاده و براى آنان امتیاز ویژهاى قائل شده است. پروردگار عالم، دانش و معرفت را از لحاظ شرافت و ارزش در اوج همه مراتب و مقامات قرار داد و بر آدم ابوالبشرعلیهالسلام منت نهاد؛ «وَ عَلَّمَ آدَمَ السماءَ كُلَّها...» (بقره/31) در اولین سورهاى هم كه بر پیامبر خاتمش صلى الله علیه وآله فرو مىفرستد ارزش نعمت علم و دانش را بازگو مىنماید و خود را اول معلم عالم وجود قلمداد مىكند: « إقرَا وَ رَبُّكَ الاكرَم الذّی عَلَّمَ بِالْقَلَم ، عَلَّمَ الانسان ما لَم یَعلَم .» (علق/3- 4- 5) در برخى دیگر از آیات كتاب متین خود نیز به صراحت، برترى معلمان را بر سایر خلق برمىشمارد و آنان را بر تارك تمامى طبقات مردم قرار مىدهد؛ «... قُل هَل یَسَتوی الذینَ یَعلَمونَ و الذین لایَعلَمُون إنَما یَتَذَكَّرُ اُولُوا الالْباب.» (زمر/9) در زمینه اهمیت كار معلمى همین بس كه او فرمود: «...مَناحیاها فَكانَّما احیَا الناسَ جمیعا ...» (مائده/ 32) ؛ هر كس نفسى را زنده كندبهواقع، تمام جهانیان را زنده گردانیده است (با توجه به اینكه زنده كردن روح و دل آدمى به علم و دانش برتر از زندگى بخشیدن به بدن مادى است.) و همین افتخار براى معلم بس كه اگر تا قیامتبدان مباهات كند برازنده اوست. در میان احادیث پیامبر اكرم و ائمه اطهارعلیهم السلام روایات مربوط به ارزش و اعتبار علم و عالم و متعلم به قدرى فراوان است كه احصاى تمامى آنها نزدیك به محال مىنماید. پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله مىفرمایند:" تمامى جنبندگان روى زمین و ماهیان دریا و هر موجود زندهاى در فضا و همه اهل آسمان و زمین براى معلمى كه نیكى به مردم بیاموزد طلب آمرزش مىكنند. دانشمند و دانشجو در پاداش با یكدیگر برابرند و در روز قیامت بدین سبب، بسان دو اسب مسابقه با یكدیگر به رقابت مىپردازند." (1) پیشواى سوم مكتب ما وقتى معلمى سوره حمد به فرزند دلبندش مىآموزد به پاس احترام و قدردانى از معلم، هزار دینار و هزار حله به او مىبخشد، دهان او را نیز پر از درّ مىگرداند. وقتى برخى از كوته نظران بر او خرده مىگیرند كه چرا چنین كردى، مىفرماید:"این پاداش (بىمقدار) كجا و ارزش واقعى تلاش و آموزش او كجا؟(2) " بىسبب نیست كه معلم پیر انقلاب، امام راحلقدس سره، در شان معلم مىفرماید: «مقام معلم مقام والایى است، مقامى بالاتر از مقام معلم نیست.»(3) مقام رهبری نیز در این باره مىفرمایند: «واژه معلم... جزو واژههاى مقدس است. در جامعه ما، كه اساس در تعلیم و تزكیه و تربیت قشرهاى گوناگون است، معلم مقام ویژهاى دارد.» (4) همیشه روزگار از بدو خلقت و حتى پیش از آن، تا خدا بوده و هست معلم بوده و هست و هر روز، روز معلم است، اما در انقلاب عزیز ما، این روز، مصادف با سال روز شهادت پاره تن امام راحل قدس سره، شهید مرتضى مطهرى رحمه الله است؛ همو كه خلعت معلمى بر قامت رسایش برازنده بود و علاوه بر برخوردارى از «مداد العلماء» با نثار خون خویش مصداق «دماء الشهداء» نیز گردید و از دو ویژگى علم و شهادت بهره مند شد. یاد او و تمامى معلمان راستین بشریت گرامى باد. یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:مقبره بابا لقمان سرخسی, :: 17:59 :: نويسنده : مهدی ریحانی
بنای مقبره شیخ لقمان سرخسی، از عرفای قرن چهارم هجری قمری و معاصر با ابوسعید ابوالخیر و شیخ ابوالفضل سرخسی، از ابنیه باشكوه و مهم تاریخی است كه در سه كیلومتری سرخس واقع شده است. این بنا شامل گنبدی آجری با ایوانی بلند و تزئیناتی از آجركاری و گچبری میباشد. قسمتی از بنای اصلی را به دوران سلجوقیان نسبت میدهند و بقیه آن به قرن هشتم هجری قمری تعلق دارد. بنای كنونی مقبره شیخ لقمان دارای گنبد دو پوشه آجری كوتاه است . نوار كمربند مانندی، قسمت مدور گنبد را از ساقه و دیواره آن كه بر روی قاعده كثیرالاضلاعی قرار گرفته است ، جدا میكند. در بدنه هر ضلع آن روزنهای برای روشنایی درون گنبد تعبیه شده است. پایه اصلی بنا كه گنبد سنگین و مجموعه ساختانی آن را نگاهداری میكند ، بنای آجری زیبایی است كه شامل نمونههای گوناگونی از تزئینات آجری است . درون طاق نماها ، مزین به نقوش هندسی لوزی شكل (برجسته و گود) میباشد. این قبیل ریزهكاریهای ظریف به منزله روكش زیبایی است كه بر روی نمای اصلی و آجری ساختمان نصب شده است. در سر در بنا ، نمونهای از گچ بری عالی باقی مانده است. در داخل بنا كتیبهای به خط نسخ گچبری شده است كه تاریخ 757 هجری قمری را نشان میدهد. تزئینات داخلی آن مانند گنبد هارونیه توس است. این بنا را كه تزئینات گچ بری و آجركاری ممتاز دارد ، میتوان در ردیف بناهای مهم تاریخی و هنری ایران محسوب كرد. این بنا؛ باشماره 165در شمار آثارتاریخی با ارزش ایران به ثبت رسیده است. یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:درس, :: 11:12 :: نويسنده : مهدی ریحانی
روزی شاگرد یه راهب پیر هندو از او خواست که واسش یه درس بیاد موندی بده . یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:زوج عاشق, :: 10:58 :: نويسنده : مهدی ریحانی
"جینا" 90 ساله پس از اینکه همسرش "بابی" در سن 75 سالگی به سرطان مبتلا شد، تمام کارهای او را انجام می دهد. از شستشو و تمیز کردن و پختن غذا گرفته تا بیرون بردن همسرش برای هواخوری. این زوج عاشق دنیا را تحت تاثیر قرار داده اند.
ادامه مطلب ... یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:طاووس "عروس, :: 10:54 :: نويسنده : مهدی ریحانی
طبق گفته مالك مركز نگهداری طاووس ها در چین، این پرها به مدت یك ماه از 200 طاووس نگهداری شده در این مركز جمع آوری شده که جهت تهیه ی این لباس گرانقیمت استفاده شده است.
شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:متن و شعرهای عاشقانه, :: 18:48 :: نويسنده : مهدی ریحانی
تويي عاشقترين تنهاي دنيا ............. منم خسته ترين مغموم دنيا ادامه مطلب ... شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:اس ام اس سرکاری, :: 18:32 :: نويسنده : مهدی ریحانی
۱.چه کنم چرخ فلک کرده مرا از تو جدا/من چه جورابی بپوشم که دهدبوی تورا.
۲.بیا مثل دو کبوتر عاشق روی بلند ترین درخت کاج لونه بسازیم.تو تخم بزار منم گوجه می خرم املت درست ۳.اگه نمیزازی بوست کنم.اگه نمیزاری نازت کنم.اگه نمیزاری بغلت کنم. حداقل بزار جیگرت بخورم اخه من جیگر گوسفند خیلی دوست دارم. ادامه مطلب ... شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:خنده دار , :: 18:19 :: نويسنده : مهدی ریحانی
۱.ترکه رفت بانک گفت بی زحمت هر چی پول تو حسابم بدین پول هارو گرفت شمرد.گفت بزار سر جاش درسته.
۲.سایپا به زودی خودرو اسلامی وارد بازار میکند.این خودرو موقع حرکت صلوات میفرستد.سرعت ۸۰ به بالا ایت الکرسی میخواند.درصورت بروز حادثه فاتحه میخواندودرصورت سوارشدن زن نامحرم خطبه عقد می خواند. ۳.توصیه ای از یک داغ دیده:هرگز به علامت ابی و قرمز شیر توالت اعتماد نکن. ادامه مطلب ... شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:اس ام اس , :: 18:0 :: نويسنده : مهدی ریحانی
۱.هزارتا رگ دارم و هزارتارفیق.اما تو شارگی و تک رفیق.
۲.کدامین شاخه رابه خاطر مرامت تقدیم کنم.که وجودت عطر تمامی گل هاست.
۳.بیست روضربدر ۷۷۷کن دوباره در ۱۳ ضربش کن هر چی شد تو همونی.
۴.گل سرخ سفید ارغوانی/فراموشم نکن تا می توانی.
ادامه مطلب ... شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:داستان - حکایت , :: 15:31 :: نويسنده : مهدی ریحانی
داستان خشم فرمانروای یزد
سربازان سر دسته راهزنان را گرفته و پیش فرمانروای شهر یزد آوردند. چون او را بدید بی درنگ شمشیر از نیام بیرون کشیده و سرش را از بدن جدا ساخت. یکی از پیشکاران گفت: گرگ در گله خویش بزرگ می شود. این گرگ حتما خانواده دارد. بگویید آنها را هم مجازات کنند. فرمانروا که سخت آشفته بود، گفت: آنها را هم از میان برخواهم داشت تا کسی هوس راهزنی به سرش نزند. همسر و کودک راهزن و همچنین برادر او را نزد فرمانروا آوردند. کودک و زن می گریستند و برادر راهزن التماس می کرد و می گفت چاه کن است و گناهی مرتکب نشده اما فرمانروا در کوره خشم بود و هیچ کس در دفاع از آن نگون بختان دم بر نمی آورد. چون فرمانروا دست به شمشیر برد یکی از رایزنان پیر سالخورده گفت: وقتی برادر شما محاکمه شد، شما کجا بودید؟ فرمانروا به یاد آورد زمانی برادر خود او را به جرم دزدی و غارت از دم تیغ گذرانده بودند. رایزن گفت: من آن زمان همین جا بودم، آن فرمانروا هم قصد جان نزدیکان برادر شما را داشت اما همانجا گفتم فرمانروای عادل، بیگناهان را برای ایجاد عدل نمی کشند. فرمانروای یزد دست از شمشیر برداشت و گفت این بیچارگان را رها کنید. شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:معیار و آداب دوستی و رفاقت از نگاه امامان, :: 15:25 :: نويسنده : مهدی ریحانی
حضرت سجاد علیه السلام از شخصی پرسیدند: آیا کسی بر شما وارد میشود از دوستان که هر چه نیاز دارد از کیسه شما بدون اجازه بردارد؟ عرض کرد: خیر. حضرت فرمود: بنابراین شما با یکدیگر برادر و دوست نیستید. ادامه مطلب ... شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:تاریخچه ای از شهر سرخس, :: 15:18 :: نويسنده : مهدی ریحانی
شهرستان سرخس با پهنهاي بيش از 5 هزار كيلومتر مربع در شمال خاوري استان خراسان رضويدر كنار مرز ايران و جمهوري تركمنستان قرار دارد. مهمترين صنايع دستي اين شهرستان قاليوقاليچهبافي،گليمبافي،خورجينبافي وسوزندوزي تشكيل ميدهد. قالي و قاليچهبافياز ديرباز در ميان مردم اين شهرستان رايج بوده است همچنين در اقتصاد اين شهرستان رل مهمي بازي مي كند قالي هاي سرخ با طرح مشهد و قاليچه هاي آن با طرح هاي بلوچي و تركمني بافته و عرضه ميشود. گليمبافي يكي ديگر از صنايع دستي پيشين اين شهرستان است در نقاط مختلف اين استان گليم را پلاس ميگويند. بافتآن به وسيلهكارگاههاي افقي و در روي زمين است و به واسطه رونق فرش بافي و تهيه نمد رنگرزي هم رونق يافته است. گليم مرغوب از پشم و گليم نامرغوب از رشته پتوي كهنه با رنگ آميزي استفاده ميشود. خورجين به گونه بزرگ و كوچك توسط بانوان تهيه ميشود از خورجين هاي كوچك براي ترك اسب و خورجين هاي بزرگ براي حمل بار با استر، الاغ،اسب وشتر استفاده مي شود. بافتخورجين بهطورساده، رنگي و گلدار متداول است. گلدوزي خاصي با استفاده از نخ ابريشم الوان، كاموا، نخ دمسه بر روي عرقچين و شب كلاهها انجام ميگيرد. عرقچين يك نمونه از سوزن دوزي اين شهرستان است.عرقچين يك گون كلاه است كه به گونه نيم كره ساخته مي شود و نقشهاي مرتب و جالبي با ابريشم روي ان ايجاد ميكنند نقشهاي جودانه، علقيش، دندون موشي، گل قبقه اي رايج است پس از آماده شدن پارچه و دوختن آن قالب زده مي شود و به بازار عرضه ميشود. آرامگاه ابوالفضل حسن، آرامگاه محمد بن جعفر و مزار ابوعلی زاهر برخي از مكان هاي تاريخي و ديدني اين شهرستان را تشكيل ميدهند. ادامه مطلب ... بلندگوی بیمارستان بدون لحظه ای توقف اسم مرا صدا می کرد تا به بخش کودکان تازه متولد شده بروم یکی از فرشته های کوچک دچار مشکل شده و نارس به دنیا آمده بود .
توصیف حالت عاطفی و احساسات برخاسته از دل در چنین لحظاتی غیرممکن است . تمام ساعت های انتظار ، یک دنیا حس خوب تحمل کردن لحظات درد و اضطراب همه وهمه با حس این که مسافر کوچولوی زیبا و سالمی در راه است تسکین پیدا می کنند .همه می خندند . با هیجان کارهایی را که می خواهند برای آن عزیز کوچوکو انجام بدهند توصیف می کنند . دیدن اولین دندان اولین قدم ها اولین کلمه ای که بر زبان می آورد برای شان هیجان انگیز است . اما تمام آرزوهای آن ها بر باد رفته بود . مانند کشتی به گل نشسته ، کشتی رویاها و آرزوهای آن ها نیز به گل نشسته بود . دستم را روی شانه پدر جوان گذاشتم . او نوزاد کوچکرا از من گرفت و در آغوش مادر گذاشت . پرستار جوان دست مادر را گرفته بود و سعی می کرد وضعیت را برای او قابل تحمل کند .اگر چه مشخص بود که آن ها به هیچ یک از حرف هایی که زده می شد ، گوش نمی دادند . پرستار به آرامی نوزاد را از آغوش مادر گرفت تا او را به بخش نوزادان ببرد . برای هر دو آن ها توضیح دادم که از دست ما چه کارهایی بر می آید .
همان طور که از اتاق بیرون می رفتم از مرد پرسیدم : دوست دارید اسم بچه را چی بگذارید ؟
یک لحظه تجربیاتی را که راجع به چنین بچه هایی داشتم مرور کردم اگر چه ممکن بود نوزاد برای مدتی زنده بماند ، اما آیا به زور زنده نگه داشتن آن نوزاد ، عملی اخلاقی بود ؟
نتایج بررسی و اسکن های قلبی ، عکس های قفسه سینه و سونوگرافی نشان داد ، قلب نارسایی های جدی دارد که امکان ترمیم آن ها نیست . نوزاد مشکلات دیگری هم در عملکرد کلیه داشت . داشتم به مسافر کوچولوی بی گناه نگاه می کردم که پرستار ، مادر را روی صندلی چرخدار به بخش نوزادان آورد ، بعد از تمام شدن توضیحات تخصصی من درباره مشکلات متعدد بچه ، مادر به آرامی به من نگاه کرد و گفت :" اسم مسافر کوچولوی ما موهبت است . من و پدرش هم بی نهایت دوستش داریم .می توانم او را در آغوش بگیرم ؟بچه را در آغوش گرفت و به اتاق مجاور رفت . پدر جوان هم در آن جا ایستاده بود . هر دو نوزاد کوچک را در آغوش گرفتند و با او شروع به صحبت کردند .
خواستم از اتاق بیرون بروم و مزاحم خلوت مقدس آن ها نشوم اما از من خواهش کردند که من نیز در کنار آن ها حضور داشته باشم . مادر ، بچه را در آغوش داشت و مرد جوان نیز در صندلی مجاور کنار او نشسته بود . مادر جوان شروع کرد به دعا خواندن . بعد هر چه لالایی کودکانه می دانست برای پسر کوچولوی خود خواند . سپس از امید ها و آرزوهای خود و همسرش برای او گفت . و گفت که چه قدر او را دوست دادند . محو این صحنه شده بودم . احساس نا امیدی ، خشم و آزردگی جای خود را به عشق بی قید و شرط و یک دنیا حس ناب داده بود . یکی از تلخ ترین تجربیات زندگی برای این زوج جوان اتفاق افتاده بود . تجربه ای که غالبا با خود حس خشم ، دشمنی با دنیا و کاینات و تاسف به همراه دارد .خداحافظی با یک دنیا آرزو و امید و قدم برداشتن در ویرانه خواسته ها ، واقعا جانکاه است . اما در هنگامه این تجربه سخت و طاقت فرسا این دو انسان رشد یافته فهمیده بودند باید این فرصت کوتاه را غنیمت بدانند و در کنار پسر کوچولوی شان لذت ببرند و هر چه در توان دارند برای او انجام دهند . به او بفهمانند علی رغم نقص جسمانی ، او یک موهبتن اللهی است و این لیاقت را دارد که در قلب پدر و مادر و سایر انسان ها جای گیرد .
آن زوج جوان فهمیده بودند آن چه در آن لحظات مهم است ، محبت کردن به فرزندشان است . آن ها بدون توجه به ناهنجاری ها و کاستی های جسمانی با بچه خودبازی کردن ، نوازشش دادند و او را بوسیدند و از اعماق وجود ، او را در آغوش خود گرفتند . نقص و زشتی های ظاهری در برابر دیدگان آن ها معنایی نداشت ، در عوض روح ارزشمندی را در کالبدی کوچک و نحیف می دیدند که برای زندگی و زنده ماندن چند ساعتی بیشتر زمان در اختیار نداشت . نوزاد کوچک در اوج عشق و محبت چند ساعت بعد ، از دنیای مادی خداحافظی کرد و رفت .اما درسی که از آن ها گرفتم فراموش نشدنی است .
آن ها به من یاد دادند ارزش زندگی به مدت زمان اقامت جسم ما در روی کره خاکی نیست . بلکه آن چه مهم است میزان عشقی است که در زمان توقف خود به دنیا و انسان ها هدیه می دهیم و دریافت می کنیم . آنها با تمام وجود خود این هدف مقدس را انجام دادند ، چرا که می دانستند هر جا که در آن نشانی از عشق باشد خداوند نیز در آن مکان حضور دارد . آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|